کد مطلب:134010 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

نادیده گرفتن حاتم بخشیهای معاویه
مورد دوم گذشتهای و عفو و اغماضهای خاصی بود!!! كه عمر در برابر معاویه از خود نشان می داد، مردی كه در برخورد با بیشتر عمالش آنچنان زبر و خشن بود كه حتی از دست درازی آنها به یك درهم از بیت المال چشم نمی پوشید و به قول معروف «مته را روی دانه خشخاش می گذاشت» با كمال شگفتی هنگامی كه در برابر معاویه و یغماگریهای وی نسبت به اموال عمومی قرار می گرفت تا آن حد نرم و ملایم و زود باور می گردید كه بهانه و عذرهای بدتر از گناه زاده هند را بدون چون و چرا می پذیرفت و مورد قبول قرار می داد!! نمونه ای از این چشم پوشیها داستان ورود ابوسفیان پدر معاویه است بر عمر هنگامی كه از نزد فرزند خود و از سفر شام بازگشته بود، عمر به وی گفت بوسفیان آنچه كه از فرزندت گرفتی برای ما هم سهمی بگذار و از آن مال به ما جایزه بده، ابوسفیان گفت هیچ نگرفتم عمر بلافاصله انگشتر دست او را بیرون كشید و بغلامش داده و گفت این را ببر نزد هند


زوجه ابوسفیان و بگو به این نشانی ابوسفیان گفت آن دو خورجین كه از شام آورده ام بده غلام رفت و خورجینهای را نزد عمر حاضر ساخت عمر دید ده هزار درهم پول نقد در آن وجود دارد كه معاویه از اموال عمومی آن را (لابد بعنوان خرج سفر!!) به پدر خویش داده است عمر دستور داد آن درهمها را به بیت المال بریزند و از دست بوسفیان بیرون بیاورند [1] .

در اینجا باید از فرزند خطاب پرسید چرا درهم هایی كه ابوسفیان از فرزند خود گرفته و از شام آورده است به بیت المال می ریزد و از كف وی خارج می كند؟ لابد چون از اموال عمومی بود و متعلق به همه ی مردم و معاویه حق نداشت آن را به باب خویش بدهد!! در این صورت باید گفت چرا درهمها را از ابوسفیان باز گرفت ولی بدهنده اینهمه درهمها یعنی معاویه حتی یك جمله اعتراض نكرد و او را مورد مؤاخذه قرار نداد؟!.

اینجا است كه آدمی در برابر یك تضاد روشن و آشكار قرار می گیرد و از خود می پرسد آیا راستی این همان عمر است كه در مورد دیگران دستبرد به اموال عمومی را - هر چند بقدر یك درهم- تحمل نمی كند و شدت عمل نشان می دهد؟! ولی در زمینه ی معاویه اینگونه با گذشت و مسامحه برخورد می نماید؟...


[1] الغدير ج 6 صفحه ي 473 چاپ دوم.